تنهایی برخلاف افسردگی و تنش (عصبی بودن) افراد، از نظر بالینی قابل تشخیص نیست و هیچ نشانهای دال بر وجود تنهایی مزمن در افراد وجود ندارد. درضمن روش درمانی خاصی نیز برای رفع این مشکل مطرح نشده است. استفانی کار کردن روی پژوهشی را که با شوهرش شروع کرده، آرامشبخش میداند و معتقد است که اعتقاد به ارزشهای زندگی و داشتن هدف میتواند احساسی تنهایی را از بین ببرد. کسیوپو مدتی پیش اذعان کرد که او و شوهرش بهدنبال تهیهی قرصی برای درمان تنهایی بودهاند و پژوهش آنها نیز برپایهی همین هدف شکل گرفته است.
تنهایی مزمن قابل تشخیص نیست و نشانهی خاصی هم ندارد
تهیهی چنین قرصی آن طور که بهنظر میرسد، دور از ذهن نیست. کسیوپو و تعدادی از همکارانش درحال انجام یکسری آزمایشهای بالینی جهت بررسی تغییرات ناشی از تنهایی مزمن در مغز و همچنین آسیبهای جدی سیستم عصبی بهدلیل این مشکل هستند. آنها معتقدند همانطورکه درمان اختلالات اجتماعی مانند استرس و مشکلات عصبی با روشهای دارویی امکانپذیر است، تنهایی را نیز میتوان به همین شیوه درمان کرد.
تنهایی نیز مانند استرس و مشکلات عصبی، بخشی از مشکلات زندگی انسانهای سراسر دنیا محسوب میشود؛ اما مشکل این است که تنهایی مانند استرس و مشکلات عصبی قابل تشخیص نیست و نشانههای مشخصی ندارد؛ بنابراین نمیتوان آن را درمان کرد.
اِلِن هِندریکسن (Elen Hendriken)، روانشناس بالینی و متخصص مشکلات عصبی، معتقد است که در آینده مشکلات عصبی کاملا ریشهکن خواهند شد. درحالحاضر مشکلات عصبی زمانی نگرانکننده میشوند که ناراحتیها و اختلالات مختلفی را در فرد ایجاد کنند و زندگی برای او سخت شود. کسیوپو معتقد است که تنهایی شدید نیز میتواند مسبب چنین مشکلاتی در فرد باشد و این نوع تنهایی را میتوان سندروم انزوای تنهایی نامید. وی تصور میکند که بیشتر بیمارانش در زندگی خود با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند؛ حتی برخی از این بیماران گفتهاند که کسیوپو تنها کسی است که در طول هفته مدت زیادی را با او میگذرانند.
طبق گفتهی کسیوپو، تنهایی نتیجهی امواج زیستی خاصی است که فردی را که ذهن آشفتهای دارد و خطر اجتماعی را در همه جا احساس میکند، بهسمت برقراری ارتباط با دیگران و تعامل با آنها میکشاند. وی اکنون درحال تمرکز روی نوعی درمان مداخلهای است (که نتیجهبخش هم بهنظر میرسد) که نوعی استروئید عصبی محسوب میشود و پرگننولون (pregnenolone) نام دارد. اثربخش بودن این دارو برای بهبود اختلالات مرتبط با استرس و تسهیل هوشیاری و گوشبهزنگ بودن مغز ثابت میشود؛ فرد زمانی گوشبهزنگ میشود که درمعرض تهدیدهای اجتماعی قرار گیرد. هدف کسیوپو تنها پایان دادن به احساس تنهایی در افراد نیست؛ بلکه میخواهد از ایجاد تغییرات ناشی از تنهایی در مغز و بدن نیز جلوگیری کند.
زمانیکه موشها منزوی میشوند، میزان پرگننولون در بدن آنها کاهش مییابد و این اتفاق برای انسان نیز رخ میدهد. در سال ۲۰۱۳ گروهی دیگر از پژوهشگران با بررسی ۳۱ فرد سالم متوجه شدند که ترکیبی بهنام الوپرگنانولون (Allopregnanolone) که از پرگننولون مشتق میشود، دو بخش از مغز یعنی آمیگدال (یا بادامه) و اینسولار را آرام میکند. این دو بخش از مغز، تشخیص تهدیدها، یادآوری احساسات و پیشبینی احساسات ناخوشایند را برعهده دارند.
درمان دارویی تنهایی مغز را آرام میکند
کسیوپو پس از انجام آزمایشهای پیشبالینی که نشان میداد ترکیب دو مادهی الوپرگنانولون و پرگننولون میتواند از تغییرات زیستی ناشی از تنهایی در مغز جلوگیری کند و این ترکیب بهخوبی در بدن انسان جواب میدهد، بررسی دقیق این ترکیب را آغاز کرد. برخی از داروهای ضدافسردگی نیز چنین تاثیری در بدن ایجاد میکنند که استفاده از آنها عوارضجانبی زیادی مثل خوابآلودگی یا بیخوابی و حالت تهوع دارد.
کسیوپو دربارهی مقابلهی ذهنی با تنهایی این چنین میگوید:
اگر موفق شویم هشدارهای ذهنی درمورد تنهایی را کاهش دهیم، میتوانیم بهجای اینکه در برقراری ارتباط با دیگران پا پس بکشیم، به آنها نزدیکتر شویم.
در جدیدترین مطالعهی کسیوپو، همکاران او برای مقابله با احساس تنهایی در افراد سالم، ۴۰۰ میلیگرم پرگننولون خوراکی تجویز کردند. این آزمایش طولانیمدت از ماه می ۲۰۱۷ آغاز شد و تا ژوئن ۲۰۱۹ ادامه دارد. کسیوپو و همکارانش اکنون در مرحلهی تحلیل دادههای بهدستآمده هستند. کسیوپو درمورد کاهش قابلتوجه احساس تنهایی درافرادیکه پرگننولون را مصرف کردهاند در مقایسهبا افرادیکه ماده دیگری را دریافت کردهاند، تاحدودی خوشبین است و این آزمایش را نتیجهبخش میداند.
در سال ۲۰۱۶ در مطالعهای بامشارکت کسیوپو، روشهای دارویی مورد بررسی قرار گرفت و در آن امکان مقابله با تنهایی مزمن بااستفادهاز هورمون آکسیتوسین، ارزیابی شد. این هورمون درهنگام شیردهی، زادوولد و تماس جنسی در بدن آزاد میشود و تقویت رفتار، وابستگی و اعتماد اجتماعی در انسانها را بهدنبال دارد.
هورمون آکسیتوسین و داروهای قلب بتابلوکر نیز میتواند برای درمان تنهایی مفید باشد
درضمن استیو کول، استاد پزشکی، روانشناسی و علوم رفتاری در مدرسهی پزشکی دانشگاه کالیفرنیا که چندین بار با کسیوپو مشارکت داشته است، تلاش میکند به روشی دست یابد تا با استفاده از آن آسیبپذیری بدن در مقابل بیماریها بهدلیل تنهایی مزمن را کاهش دهد. داروهای قلب بتابلوکر یا داروهای ضد آریتمی (داروهایی برای درمان ضربان نامنظم قلب) که در دههی ۱۹۶۰ تهیه و توسعه داده شدهاند و واکنش بدن به آدرنالین را مهار میکنند، میتوانند در قطع ارتباط میان تجربهی روانشناسی تهدیدهای اجتماعی و عدم قطعیت با پیامدهای زیستی آن که چندان هم مهم نیستند، عملکرد بسیار خوبی داشته باشد.
کول درمورد درمان دارویی تنهایی این چنین میگوید:
حتی اگر درمان دارویی تنهایی امکانپذیر نباشد، میتوان از دارو برای محافظت افراد تنها دربرابر مشکلاتی که سلامتی آنها را به خطر میاندازد، استفاده کرد.
کول امیداوار است بتواند توانایی دارو برای کاهش تاثیر استرس روی بدن را ارزیابی کند. او درحالحاضر تاثیر داروهای بتابلوکر را روی بیماران سرطانی بررسی میکند. مطالعات او نشان میدهد که استرس میتواند گسترش بیماریها را تشدید کند؛ چنانچه این آزمایشها به ثمر برسد، میتوان گفت داروهای بتابلوکر توانایی کاهش پیامدهای زیستی مخرب تنهایی را دارند.
باتوجه بهاینکه زندگی مدرن با شیوههای گوناگون، انسانها را غیرقابلکنترل میکند، چگونه میتوان مشخص کرد که کدام یک از انسانها با دارو قابل درمان هستند و کدام یک از آنها هیچ تغییری نخواهند کرد.
همانطور که تشنگی نشاندهندهی کم شدن آب بدن است، تنهایی هم میتواند نشانهی این باشد که فرد از برقرار نکردن ارتباط با دیگران رنج میبرد. کسیوپو معتقد است اگرچه بسیاری از افراد میتوانند خود را بهسادگی از تنهایی نجات دهند؛ اما درمان دارویی تنهایی هم گزینهی خوبی برای مقابله با انزوای اجتماعی محسوب میشود.
فردی از کسیوپو پرسید که آیا درمان دارویی برای جمع کثیری از افراد جهان که تنهایی آنها را آزار میدهد، میتواند مناسب باشد؟ کسیوپو با قاطعیت به این سؤال پاسخ مثبت داد.
جولیان هولت لونستاد (Julianne Holt-Lunstad)، روانشناس در دانشگاه بریگهم یانگ که انزوای اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است، دربارهی تنهایی این چنین میگوید:
چنانچه تنهایی فردی را آزار میدهد، لزوما به این معنا نیست که این فرد دچار تنهایی مزمن است. تصور میکنم که در انتساب عنوان «اختلال» بهتنهایی، باید با احتیاط عمل کرد و باید بهجای اینکه فقط نگران تنهایی خود باشیم، کمی هم برای ایجاد ارتباط اجتماعی تلاش کنیم.بسیاری از مردم برقراری ارتباط با دیگران را جزو جداییناپذیر و ضروری تندرستی جسمی و روحی میدانند و میتوان باانتخاب سبک زندگی مناسب، این امر را تقویت کرد.
جولیا بینبریج (Julia Bainbridge)، نویسندهی وب، در پادکستی در مورد تنهایی میگوید:
معمولا هر روز ساعاتی خود را تنها برای وقتگذرانی سرگرم میکنیم و زمانیکه ناراحت یا عصبی هستیم، معمولا سراغ گوشی خود میرویم. گوشیهای همراه (مخصوصا گوشیهای هوشمند) مانع نسبتا بزرگی برای ایجاد ارتباط میان افراد یک جامعه محسوب میشوند و گفتوگوهای مجازی جایگزین گفتوگوهای حضوری و دیدار نزدیک با دوستان و آشنایان شده است.
اگرچه این موضوع چندان مهم بهنظر نمیرسد؛ اما میتواند افراد را بهتدریج منزوی کند. اعضای یک جامعه با برقراری ارتباط صمیمانه با دیگران میتوانند باعث تقویت صلح و دوستی در جوامع بشری شوند.
فناوری انسانها را از یکدیگر دور میکند. در عصر حاضر میتوانید در خانه کار کنید، اقلام مختلف مورد نیاز خود را اینترنتی سفارش دهید، فیلمهای سینمایی را در تخت خود مشاهده کنید. از سویی دیگر گسترش و نفوذ فضای مجازی در میان مردم درقالب پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، باعث شده است تعداد افرادی که در گروههای مختلف گرد هم جمع میشوند، بهصورت محسوسی کاهش پیدا کند.
زندگی مدرن با روشهای مختلف ما را ازنظر فیزیکی از هم دور میکند و تا چنین موانعی برای برقراری ارتباط وجود داشته باشد، تلاش برای درمان دارویی تنهایی هم ارزش چندانی ندارد. بینبریج معتقد است که در جامعهی آمریکا همهی افراد به روشهایی دارویی مختلف روی آوردهاند و نسبت به مسائل مختلف بیتفاوت هستند. او در زندگی شخصیاش بهتنهایی بهعنوان مشکلی که باید درمان شود، نگاه نمیکند، بلکه آن را وضعیت پیچیده و متناقضی میبیند که به عمیقتر شدن تجربهی اجتماعی بودن آن در دنیایی که بیشتر جمعیت آن منزوی هستند، کمک میکند.
زندگی مدرن روابط اجتماعی صمیمانه را کمرنگ کرده است
حداقل در زمان کنونی روش غیردارویی زیادی برای مقابله با تنهایی وجود دارد. اگر احساس تنهایی و منزوی بودن میکنید و اشخاص یا سازمانی را برای مقابله با این مشکل میشناسید، آنها میتوانند نیازهایتان را با نزدیکترین افراد به شما مطرح کنند. جولیا بینبریج مدتی قبل از شهری به شهر دیگر مهاجرت کرد و از دوستانش جدا شد و در شهر جدید هم تقریبا هیچ کسی را نمیشناخت. این موضوع باعث شد شدیدا احساس تنهایی کند و بههمین دلیل از مادرش خواست هر روز مطلب جالبی مثل یک سؤال، خبری جدید و گفتهی نغزی را برای او پیامک کند. این کار مادر جولیا که هنوز هم ادامه دارد، او را از تنهایی نجات داد.
سعی کنید در گروهای مختلف حضور و مشارکت داشته باشید. این کار بهبرقراری ارتباط با دیگران کمک میکند و اگر هم این چنین نباشد، حداقل باعث میشود هدفی داشته باشید و برای دستیابی به آنها تلاش کنید. حضور در گروه به حفظ روحیهی جمعی و فراموش کردن بسیاری از مشکلات روزمزه نیز کمک زیادی میکند.
نظر کول دربارهی این موضوع این چنین است:
اگر همیشه به خودتان فکر کنید، احساسات منفی در شما تقویت میشود؛ اما در مطالعهی سیستم عصبی مغز شواهد زیادی این موضوع را ثابت کرده است که کمک به دیگران، انگیزهی زیادی در شما ایجاد میکند.
کسیوپو قصد دارد فعالیتهای پژوهشی را به شیوهای پیشرفتهتر ادامه دهد. او به تازهای جمله قابلتاملی شنیده که ذهن او را کاملا درگیر کرده است: «تبدیل موسیقی موزارت به سبک مشهوری از موسیقی او را برای همیشه جاودان کرده است». او هم باور دارد نظریهی شوهرش او را تا ابد زنده نگه میدارد و با ایمان به این نظریه، همیشه در پژوهشهای خود به آن توجه میکند.